پرنسس ویاناپرنسس ویانا، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
آجی هاناآجی هانا، تا این لحظه: 18 سال و 18 روز سن داره
وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

ویانا ، پرنسس خونه ما

اولین برف ویانا

سلام خواهر جون چطوری عزیز دلم ؟ بالاخره بعد از مدت ها تهران برف اومد این برف ، اولین برف تو زندگی شما بود مامانی لباس گرم برات پوشید و پتو پیچید دورت و چند لحظه ای اومدی تو بالکن اول خیلی از دیدن برف متعجب بودی ولی بعد خیلی خوشحال و هیجان زده شدی . مامانی زود شما رو برد داخل تا سرما نخوری . ️ برف ️ برف بازی خیلی خوش گذشت فقط جای شما و مامانی خیلی خالی بود ... ️ ️ ️ آدم برفی ️ ️ ️   ️ ️ ️ هانا ️ ️ ️ خواهر جونم ، خیلی دوستت دارم و امیدوارم قلبت همیشه به سفیدی برف باشه فعلا خدانگهدار ...     ...
8 بهمن 1396

لالایی مخصوص ویانا

خواهر بخــــــــواب ، که دیگه وقت خوابه هر که به جـــــز جغده باید بخوابهٰٰ خواهر بخــــــــواب ، که دیگه وقت خوابه هر که به جـــــز جغده باید بخوابه شب شده باز دوباره مهتاب داره می تابه دعا بکن که امشب یه کم بارون بباره ستاره ی کوچولو تو آسمون تاره خورشید میگه خداحافظ فردا میام دوباره فردا میام دوباره فردا میام دوباره ...
5 بهمن 1396

خواهــــــــــر که داشته باشی ...

خواهــر که داشته باشی اگه یه دنیا دشمنت باشن خواهرت رفیقته خواهــر که داشته باشی یعنی یه پناهگاه همیشگی داری خواهــر که داشته باشی شب های دل گیری نداری خواهــر که داشته باشی اصلا غم نداری خواهــر که داشته باشی یکی هست اشک رو از صورتت پاک کنه خواهــر که داشته باشی انگاری دنیا رو داری به افتخار همه خواهرها ...
5 بهمن 1396

پشمک صورتی خونه ما

سلام ویانا جونم  خواهرم این روزا که نگات میکنم یاد اولین باری که دیدمت میفتم و میبینم که چقدر بزرگ شدی هر روز هم شیرین تر میشی و زندگیمونو شیرین تر میکنی اینم جدید ترین عکسای پشمک صورتی خونه ما :   این که میبینین توت فرنگی خواهرشه   ویانا خانوم خوشتیپ و بلا ( تو این عکس یه لنگه کفششو در آورده )     عزیز دلم ، بهانه نفسم ، آجی هانا عاشقته فعلا خداحافظ     ...
4 بهمن 1396

قند و نبات خونه ما

سلام خواهر جونم امیدوارم حالت خوب باشه خیلی شیطون شدی کوچولوی شیرین خونه جدیدا دستات رو هم کشف کردی و استفاده میکنی هر چیزی دم دستت باشه میگیری فرقی نداره چی باشه       مثلا اینجا تو حموم ، شلنگ آب رو گرفته بودی و ول هم نمیکردی قربون تک تک انگشت های دوست داشتنی و خوشگلت بشم من تا پست بعد بای بای     ...
26 آذر 1396

ویانا و رستوران

خانومی الان که دارم این مطلبو برات مینویسم تو رستوران ارکیده هستیم. امروز مهمون عطیه خانوم و حاج آقا بودیم و شما هم اصلا اذیت نکردی و خیلی خانوم بودی. بغل همه رفتی و دل همه رو بردی و هم از کسایی که تو رستوران بودن کلی کامنتای مثبت گرفتی.   اینم یه عکس از خواهر خوشگلم و مژه های بلند و نازش تو رستوران انشا الله همیشه شاد و خشنود باشی بهانه بودنم فعلا خداحافظت ...
24 آذر 1396