روز هشتم عید ، همدان - گنجنامه
سلام مهربان ترین خواهر دنیا عزیزکم امروز با بابابزرگ و مامان بزرگ ، بابا و مامان ، عمه نسرین و عمو محمد ، آنیسا و عمه فریبا رفتیم همدان بابابزرگ اومد تو ماشین ما و شما هم خداروشکر اصلا اذیت نکردی ویانا تو ماشین تو راه همدان همدان که رسیدیم قرار شد اول بریم رستوران ساحل ناهار بخوریم و بعد بریم سمت گنجنامه ، البته من تو فاصله پیاده شدن از ماشین چندتا عکس از شما و بابا و بابابزرگ گرفتم ... سه نسل در یک قاب من و شما و مامان رستوران ساحل که رفتیم ، یه اتاقک تو فضای بازش گرفتیم . اونجا دیوار هاش شیشه ای و درش کشویی بود و میتو...