لگد در پاسخ جملات عشقولانه آجی پس از مدتها انتظار
سلام خواهرکوچولوی مهربون
۹ روز دیگه ۷ ماه مامانی کامل میشه
اومدم ازتغییراتت برات بنویسم
این روزا دیگه تا گرمای دست کسی رو حس کنی
لگد نمیزنی . من خیلی دلم برا لگدات تنگ شده عزیزدلم
البته دیشب که با مامان و بابا سر بالکن بودیم داشتم بهت ابراز
علاقه میکردم:
خوشگل مهربون آجی ...
زندگی آجی ...
عمر آجی ...
تو نباشی من چیکار کنم ...
آخه تو نمیدونی چقدر دوستت دارم که ...
فدای چشای ریزه میزت بشه آجیت...
قربون شکلت بشم ... ( با اینکه هنوز ندیدمت)
( از جمله جملات عشقولانه خواهری )
که ناگهان بخت و اقبال بهم رو کرد و شما یه لگد ریز به دستم که روت بود
زدی !
اونقدر خوشحال شدم ! تلافی اون همه دوری از لگداتم درومد!
خب ... تا پست بعدی بای ....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی