پرنسس ویاناپرنسس ویانا، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره
آجی هاناآجی هانا، تا این لحظه: 18 سال و 6 روز سن داره
وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

ویانا ، پرنسس خونه ما

نامه من به خواهــــرم ، ویـــــانا ...

خواهر عزیزم ، ویانای خوبم ، می دانم که تو هم روزی بزرگ خواهی شد ... تو هم با مشکلات زندگی روبرو می شوی و مانند هر انسان  دیگر ممکن است گاهی شکست بخوری ... از شکست نترس و در راه خواسته ها و اهدافت قدم بردار و راسخ باش ... اگر زمین خوردی دوباره بلند شو . چراغ امیدت را همیشه روشن نگه دار و روحت را آزاد کن تا به سرزمین رویاهایت برود ... بگذار رنگین کمان وجودت مهربانی ، صداقت ، زیبایی باطنی ، دلسوزی ، دانایی ، سخاوت و بزرگ منشی باشد عزیزم ... با تمام وجودم دوستت دارم . خـــــــواهرت ، هانا ۱۸ / ۱۱ / ۱۳۹۶ ...
18 بهمن 1396

لالایی مخصوص ویانا

خواهر بخــــــــواب ، که دیگه وقت خوابه هر که به جـــــز جغده باید بخوابهٰٰ خواهر بخــــــــواب ، که دیگه وقت خوابه هر که به جـــــز جغده باید بخوابه شب شده باز دوباره مهتاب داره می تابه دعا بکن که امشب یه کم بارون بباره ستاره ی کوچولو تو آسمون تاره خورشید میگه خداحافظ فردا میام دوباره فردا میام دوباره فردا میام دوباره ...
5 بهمن 1396

خواهــــــــــر که داشته باشی ...

خواهــر که داشته باشی اگه یه دنیا دشمنت باشن خواهرت رفیقته خواهــر که داشته باشی یعنی یه پناهگاه همیشگی داری خواهــر که داشته باشی شب های دل گیری نداری خواهــر که داشته باشی اصلا غم نداری خواهــر که داشته باشی یکی هست اشک رو از صورتت پاک کنه خواهــر که داشته باشی انگاری دنیا رو داری به افتخار همه خواهرها ...
5 بهمن 1396

پشمک صورتی خونه ما

سلام ویانا جونم  خواهرم این روزا که نگات میکنم یاد اولین باری که دیدمت میفتم و میبینم که چقدر بزرگ شدی هر روز هم شیرین تر میشی و زندگیمونو شیرین تر میکنی اینم جدید ترین عکسای پشمک صورتی خونه ما :   این که میبینین توت فرنگی خواهرشه   ویانا خانوم خوشتیپ و بلا ( تو این عکس یه لنگه کفششو در آورده )     عزیز دلم ، بهانه نفسم ، آجی هانا عاشقته فعلا خداحافظ     ...
4 بهمن 1396

دو ماهگی و واکسن

سلام عزیزم خوبی خانم کوچولو ؟!  شما واکسن دو ماهگیت رو هم زدی خداروشکر به خیر گذشت و تب نکردی  فقط یکم ورم کرده بود و درد میکرد که خب اون دیگه طبیعیه بخاطر همینم خیلی گریه کردی حسابی مامانی رو خسته کردی عشق کوچولوی من  الانم که دارم این مطلب رو برات مینویسم داری گریه میکنی و چند دقیقه پیش منو مامانی بردیمت حموم  در آخر هم اینکه خودم این شعر رو از ته قلبم برات سرودم و امیدوارم خوشت بیاد : پری روی زیبای خانه تویی برا من بهشت جاودانه تویی برای پرنده ی بی سرپناه شب باد و باران آشیانه تویی      ...
18 آذر 1396

دلنوشته های یک خواهر

خواهر عزیز تر از جانم  ویانا جان ، امید و آرزویم همین که تو هستی برای من بهترین هدیه است دیگر در بین ستاره ها به دنبال درخشان ترین نمیگردم دیگر در میان گل ها در جستجوی خوشبو ترین نیستم  چون پیدا شده اند ، درخشان ترین ستاره و خوشبو ترین گل در دنیا تو هستی ... با تمام بود و نبودم دوستت دارم ، با تمام نفس هایم صادقانه به تو عشق می ورزم ... تو بهانه هر بار نفس کشیدنم هستی که با هر بار نفس به یادت میفتم عزیزم اگر تمام دنیا برخلافت بودند ، بدان خواهری داری که از صمیم قلبش دوستت دارد ، بدان در هر جایی ، در هر شرایطی و هر وقتی با تو و همراهت خواهم بود و تا زنده ام مانند کوه پشتت میمانم&nbs...
13 آبان 1396

صحبتای من و ویانا جونم

سلام عسل آجی ! خوبی خانومی ؟ این چند شب اخیر خیلی اذیت میکنی مامانی رو با لگدات صبح تا شب نمیذاری بخوابه ویانا جونم ، یکم کمتر مامانیو اذیت کن آخه ، چقدر تو شیطونی عسلکم ؟! آخه حداقل اگه هم میخوای لگد بزنی خانومی صبح ها لگد بزن که من خوشحال بشم نه شبا که مامانی نتونه بخوابه میدونم اون تو حوصلت سر رفته و دوس داری بیای بیرون ویانا ، ولی لطفا این ماه آخر رو هم صبر کن و وقتی اومدی بیرون هر چی دلت خواست لگد بزن ️ عاشقتم ، هانا ...
22 شهريور 1396

۸ ماهگی ویانا مبارک

  ماهگیت مبارک باشه ویانا جونم    ۳۰ روز دیگه صبر کافیه تا روی ماهتو ببینم ... صورت لطیف و خوشگلتو نوازش کنم ... دستای ریزه میزتو بگیرم ... با تمام وجود حست کنم ... دوستت دارم خواهر جونم ... تو بی شک بهترین خواهری هستی که میتونستم از خدا بخوام ... خدا جون بی نهایت ممنونم بخاطر ویانا ... امیدوارم بدونه چقدر دوستش دارم و اونم منو دوس داشته باشه ...       ...
21 شهريور 1396