پرنسس ویاناپرنسس ویانا، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره
آجی هاناآجی هانا، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

ویانا ، پرنسس خونه ما

اتفاقات اخیر

سلام به خوشمل خونه خیلیییییییی شیطون شدی عسلچه عاشق صندلیت هستی که تخت میشه و روش میخوابی و ویبره هم داره تو هم عشق و حال میکنی روزا کمتر وقتی بیداری و شبا یادت میفته بازی کنی بگم برات از شاهکار جدیدم بابا میخواست رو صندلیت بالش بذاره و گفت که رخت خوابو بردارم تا بتونه بالشو بذاره اون زیر که تو روش بخوابی گویا تو همونجا خوابیده بودی و پتو افتاده بود روت و من ندیدیمت ... جونم برات بگه برداشتمت که پرتت کنم رو زمین که بابا داد کشید بچه کو ؟ من یه نگاه به راست کردم یه نگاه به چپ و یه نگاه به رخت خوابی که تو توش بودی و تو دستم بود و درآخر نگاهی پر از وحشت به بابا ... بابا هم پرید و ازم گرفتت تا ننداخته بودمت ... خلاص...
10 آبان 1396

زردی

سلام عزیزم دلم نمیخواست اینجا از غم هامون بنویسم ولی اینم جزئی از زندگی شماست شما صبح یه آزمایش خون دادی و جوابش که اومد درجه زردی شما ۱۴ بود تو بیمارستان به بابا گفتن برا نوزاد ۳ روزه که شیر مادر بخوره طبیعیه ولی از اونجا که مامی خیلی نگرانته و وسواسی در مورد شما پافشاری کرد که ببریمت پیش متخصص نوزادان تا خیال ما راحت بشه . مادر جون هم که از روز متولد شدنت خونه ماست و کمک مامی و شما میکنه امیدوار بودم زردی شما جدی نباشه چون در این صورت مجبور بودیم دو یا سه روز تو دستگاه بیمارستان نگهت داریم تا خوب بشی عسلکم موقع رفتن پیش دکتر هم که حسابی حال من گرفته بود و کلی ناراحت شدم و اعصاب نداشتم وقتی مامی و با...
19 مهر 1396

خواهر پاییزی من

سلام عزیزم شما ما رو با تولد ده روز زودتر از موعدت همه رو هیجان زده کردی خانومی  همه میگن کاملا شبیه خودمی و من از این بابت بسیار خوشحالم دو روزگی ویانا و یک خواب شیرین دو تا عکس خیلی گوگولی از ویانا ...
18 مهر 1396

شرح حال ما

سلام ویانا خوبی عزیز دلم ؟! منو بابت مشغله های مدرسه و کلاس و اینا ببخش که کمتر میام پیشت  خواهری تو هم که بنده باشم دیگه امسال کلاس ششمی هست و درساش خیلی سنگین شده  شما هم که آخر های اون تو بودنته و مامانی چند روزیه وارد ماه نهم شده  و خلاصه اینکه به زودی میبینمت و امیدوارم بتونم خواهر خوبی برات باشم  عاشقتم فعلا خداحافظ  ...
6 مهر 1396

آمادگی سازی جشن به دنیا اومدن ویانا

سلام ویانا جونم این روزا درگیر کار های جشن شما هستم ️ منظورم جشن به دنیا اومدنته طراحی کارت و برنامه ریزی میخوام جشنت عالی بشه خانومی نمونه کارت دعوتت و یه سری چیزای دیگه هم آماده است ولی فعلا عکسشو نمیذارم که نزدیکهای تولدت و موقع جشنت سورپرایزی باشه امیدوارم کارا خوب پیش بره فعلا خداحافظ  ...
23 شهريور 1396

صحبتای من و ویانا جونم

سلام عسل آجی ! خوبی خانومی ؟ این چند شب اخیر خیلی اذیت میکنی مامانی رو با لگدات صبح تا شب نمیذاری بخوابه ویانا جونم ، یکم کمتر مامانیو اذیت کن آخه ، چقدر تو شیطونی عسلکم ؟! آخه حداقل اگه هم میخوای لگد بزنی خانومی صبح ها لگد بزن که من خوشحال بشم نه شبا که مامانی نتونه بخوابه میدونم اون تو حوصلت سر رفته و دوس داری بیای بیرون ویانا ، ولی لطفا این ماه آخر رو هم صبر کن و وقتی اومدی بیرون هر چی دلت خواست لگد بزن ️ عاشقتم ، هانا ...
22 شهريور 1396