پرنسس ویاناپرنسس ویانا، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره
آجی هاناآجی هانا، تا این لحظه: 18 سال و 2 روز سن داره
وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

ویانا ، پرنسس خونه ما

سیب

اولین باری که سیب دیدی خیلی جالب بود خیلی واست جالب بود قربونت برم که اونجوری نگاش میکردی       قربون دستای کوچولو و لطیفت بشم تا پست بعدی بای     ...
11 اسفند 1396

یکی بود یکی نبود ...

یکی بود و یکی نبود ،غیر از خدا هیچکس نبود . زیر چتر مهربون ابر ها ، پشت کوههای بلند و سرفراز ، اونطرف رودخونه ها و دریاهای خروشان ، دخترکی بود به اسم هانا ... اون خوشحال بود و زندگی خوبی داشت ولی همیشه حسرت یه چیزی تو دلش بود ، یه خواهر کوچولو ... هر شب با خدا جونش حرف میزد و دعا می کرد و دعا میکرد و از خدا خواهر میخواست ، همش فکر میکرد که اگه فقط یدونه خواهر داشته باشه ، دیگه هیچ غمی نداره ... تا اینکه یه شب ، خدا دعا های هانا رو شنید و چند تا از فرشته ها مسئول شدن که آرزوی این دختر رو برآورده کنن ... اون شب که هانا خوابش برد ، فرشته ها اومدن و بالای سر مامان هانا و یه نی نی کوچولو گذاشتن تو شکمش ... سه چهار ...
7 اسفند 1396

عطر زندگی من و خواهرم

خدایا خواهری دارم مثال گوهر و الماس که یار و یاور و غمخوار برای این دل تنهاست خدایا خواهری دارم ز پاکی شهره عام است نگاه او برای من گرفتاری یک دام است خدایا خواهری دارم که مادر هم برایم بود توی شادی توی ماتم همیشه پا به پایم بود ز وصف روی ماه او چه گویم من نمی‌دانم فرشته است یا که انسان است خود من هم نمی‌دانم عجب بخت خوشی دارم که او شد مونس دردم اگر او پیش من باشد دگر دنبال چه گردم ؟ تویی عشق و تویی روحم تویی زیباتر از زیبا تویی آرامش خاطر تویی زیباتر از دیبا خدا داند چه اندازه وجودم غرق در رویت نگاهم خیره به چشمت ، اسیر تاب ابرویت اگ...
7 اسفند 1396

اقیانوسی از خاطرات دوست داشتنی ماه چهارم زندگی ویانا

سلام خانومي امیدوارم وقتی اینو میخونی حالت خیلی خوب باشه امروز صبح مامانی رفت بازار و شما رو که خواب بودی گذاشت پیش من و بابایی . بعد اینکه مامانی رفت بیرون ، مثل اینکه شما بیدار شده بودی ولی صدات در نمیومد و گریه نکردی . واسه خودت داشتی بازی میکردی و ما از روی صدای نفسهات فهمیدیم بیداری . قربون چشات برم که داری بزرگ میشی داریم به ۵ ماهگیت نزدیک میشیم جیگر افراد خانواده رو میشناسی اسباب بازی رو درک میکنی هر روز داری بزرگ و بزرگتر میشی کلی شیطون شدی خلاصه اینکه هر روز داری شیرین تر و دوستداشتنی تر میشی بریم سراغ عکس ها . میدونم که همه منتظرین   ویانا توضیح هر عکس رو از زبون خودش براتون میگه : این...
6 اسفند 1396

ویانا و دیگر هیچ ...

سلام عزیز جونم خوبی مهربان خواهرم ؟ فدات بشم که انقدر خوشگل و شیرینی کلی درخواستی داریم برای آپ کردن وبلاگت یلدا جون (دوست خوب من) و خاله نغمه (دوست قدیمی مامان) همه منتظرن برات پست بذارم اما امون از دست شما که اونقدر شیطون میکنی مگه وقت میذاری واسه پست گذاشتن خواهری شما هم که من باشم هم المپیاد هندسه داره و هم مسابقه کانگورو پیش روش هست دیگه کم وقت میکنه بیاد ، از این بابت ازت معذرت میخوام عزیزکم ، تمام سعیمو میکنم خاطراتت رو بهتر و بیشتر ثبت کنم . مامان خانمی هم غذا کمکی رو از دیشب ( آخرین روز بهمن ١٣٩۶ ) برای شما شروع کرد و آب سیب بهت داد که عاشقش شده بودی و آدم کیف میکرد از تماشای صورت زیبات چند شب پیش هم رفتیم م...
30 بهمن 1396

نامه من به خواهــــرم ، ویـــــانا ...

خواهر عزیزم ، ویانای خوبم ، می دانم که تو هم روزی بزرگ خواهی شد ... تو هم با مشکلات زندگی روبرو می شوی و مانند هر انسان  دیگر ممکن است گاهی شکست بخوری ... از شکست نترس و در راه خواسته ها و اهدافت قدم بردار و راسخ باش ... اگر زمین خوردی دوباره بلند شو . چراغ امیدت را همیشه روشن نگه دار و روحت را آزاد کن تا به سرزمین رویاهایت برود ... بگذار رنگین کمان وجودت مهربانی ، صداقت ، زیبایی باطنی ، دلسوزی ، دانایی ، سخاوت و بزرگ منشی باشد عزیزم ... با تمام وجودم دوستت دارم . خـــــــواهرت ، هانا ۱۸ / ۱۱ / ۱۳۹۶ ...
18 بهمن 1396

ویانا کوچولو ۴ ماهه شد ...

سلام خوشبوترین عطر زندگیم سلام زیباترین گل دنیای من سلام عشقم ، سلام عمرم ، سلام نفسم الهی که فدات بشم روز به روز شیرین تر و نمکی تر میشی خیلی هم زیرک و باهوشی ... تو اتاقت یه ساعت کیتی داری که عاشقشی و وقتی می بریمت تو اتاق و بهت میگیم کیتی کو هر جای اتاق که باشی نگاهتو برمیگردونی سمتش با عروسک ها هم خیلی قشنگ بازی میکنی شخصیت های خانواده رو میشناسی و نسبت بهشون عکس العمل نشون میدی وقتی کسی بهت لبخند بزنه شما هم با خندیدن ابراز علاقه میکنی عاشق بیرون رفتنی و وقتی لباس بیرون تنت میکنیم و میذاریمت تو کریر برخلاف اکثر مواقع اصلا غر نمیزنی و ساکت میمونی چون میفهمی داریم میریم بیرون ️ ️ ️ چند روز پیش هم واکسن ۴ ماهگی زدی و چون مامانی دائما مواظب...
18 بهمن 1396

آتلیه شماره ٢

سلام پرنسس زیبای خونه ️ ️ ️ چطوری عشقم ؟ ️ ️ ️ آتلیه شماره دو در ٣ ماه و ٢٢ روزگی شما انجام شد خیلی هم عالی شد و من واقعا راضی بودم ... سریع بریم سراغ عکس ها   فدای خنده های قشنگت ... همیشه بخند عزیزم      ...
8 بهمن 1396

اولین برف ویانا

سلام خواهر جون چطوری عزیز دلم ؟ بالاخره بعد از مدت ها تهران برف اومد این برف ، اولین برف تو زندگی شما بود مامانی لباس گرم برات پوشید و پتو پیچید دورت و چند لحظه ای اومدی تو بالکن اول خیلی از دیدن برف متعجب بودی ولی بعد خیلی خوشحال و هیجان زده شدی . مامانی زود شما رو برد داخل تا سرما نخوری . ️ برف ️ برف بازی خیلی خوش گذشت فقط جای شما و مامانی خیلی خالی بود ... ️ ️ ️ آدم برفی ️ ️ ️   ️ ️ ️ هانا ️ ️ ️ خواهر جونم ، خیلی دوستت دارم و امیدوارم قلبت همیشه به سفیدی برف باشه فعلا خدانگهدار ...     ...
8 بهمن 1396