سلام خانومي امیدوارم وقتی اینو میخونی حالت خیلی خوب باشه امروز صبح مامانی رفت بازار و شما رو که خواب بودی گذاشت پیش من و بابایی . بعد اینکه مامانی رفت بیرون ، مثل اینکه شما بیدار شده بودی ولی صدات در نمیومد و گریه نکردی . واسه خودت داشتی بازی میکردی و ما از روی صدای نفسهات فهمیدیم بیداری . قربون چشات برم که داری بزرگ میشی داریم به ۵ ماهگیت نزدیک میشیم جیگر افراد خانواده رو میشناسی اسباب بازی رو درک میکنی هر روز داری بزرگ و بزرگتر میشی کلی شیطون شدی خلاصه اینکه هر روز داری شیرین تر و دوستداشتنی تر میشی بریم سراغ عکس ها . میدونم که همه منتظرین ویانا توضیح هر عکس رو از زبون خودش براتون میگه : این...